رفتارهای وسواس گونه و ریچوال ها یکی از ویژگی های اساسی اوتیسم است. با این حال ، تعداد زیادی از افراد با هر دو اختلال تشخیص داده می شوند ، و به نظر می رسد وجود هر دو با هم در بسیاری از افراد یک موضوع تکراری است. اگرچه شباهت های زیادی بین این دو وجود دارد ، شناخت دقیق هر یک از انها به طور جداگانه مهم است. تفاوت اساسی بین وسواس فکری-عملی و اوتیسم در اضطراب نهفته است. فردی با اختلال وسواس فکری افکار ، احساسات و اصرارهای مزاحم را تجربه می کند ، به همین دلیل تمایل زیادی برای انجام برخی رفتارها،تمرین ها و فعالیتها، برای کاهش این احساسات و اجبارهای ناخواسته احساس دارد ، در حالی که فرد مبتلا به اوتیسم احتمالاً از این امور روزمره خود لذت می برد و حتی در بسیاری از موارد به او کمک می کند تا حس و ادراکات خود از دنیای پیرامون را سازماندهی کند. هر دو اختلال وسواس فکری عملی و اوتیسم به عنوان اختلالات نورولوژیک طبقه بندی می شوند ، که در آن فرد افکار وسواسی و تکراری را تجربه می کند ، با این حال آنها دارای تفاوت های اساسی هستند.

در اوتیسم ، ممکن است اختلالات در زبان ، ارتباطات یا مهارت های اجتماعی وجود داشته باشد و اگر روال و روتین های زندگی او قطع و گسسته شود یا دقیق دنبال نشود ، احتمالاً فرد دارای اوتیسم را ناراحت خواهد کرد. تشخیص اینکه کسی هم مبتلا به وسواس فکری-عملی و هم اوتیسم باشد،غیر معمول نیست. تفاوت اصلی در میزان اضطراب فرد در رابطه با رفتارهایش است.برخی متخصصان عنوان می کنند که فرد مبتلا به وسواس فکری-عملی سطح اضطراب بالایی را احساس می کند و انجام رفتار وسواسی این احساسات را کاهش می دهد ، در حالی که برخی از افراد در طیف اوتیسم ممکن است در اثر انجام بدون وقفه روتین ها ناراحت یا پریشان باشد ، اما سطح اضطراب چندان مزمن نیست. علاوه بر این ، فرد مبتلا به وسواس از رفتارهای معمول و اجباری خود لذت نمی برد ، اما احساس اضطرار بیش از حد برای انجام آنها در فرد می تواند بسیار ناراحت کننده و فلج کننده باشد. در فرد دارای اوتیسم ، روتین ها می تواند یک ضرورت در دنیای او باشد ، و احتمالاً فرد از اینکه قادر به انجام رفتارهای معمول خود است لذت می برد.

دکتر گلن الیوت روانپزشک ارشد و مدیر پزشکی شورای بهداشت کودکان درکالیفرنیا در مبحث درمان رفتار های وسواس گونه در افراد دارای اوتیسم عنوان می کند که نمی توان از روش درمانی CBT برای افراد دارای اوتیسم در درمان وسواس و یا رفتار های ریچوال استفاده کرد چراکه مشارکت فرد دارای اتیسم در روش  CBT  پایین است. وی می گوید: “من فکر می کنم انگیزه انجام CBT در افراد ادارای اوتیسم بسیار کمتر از افراد غیر اوتیستیک خواهد بود.” اکثر آنها فکر می کنند ، ‘چرا باید این کار را کنار بگذارم؟ و من با این رفتار ارامش و حس بهتری دارم! .کودکان و نوجوانان دارای اوتیسم که مهارت کلامی خوبی دارند غالباً می گویند از رفتارهای تکراری خود احساس رضایت می کنند و علاقه ای به قطع کردن آنها ندارند واین نظر نقطه مقابل اختلال وسواس است چراکه فرد دارای وسواس فکری عملی به شدت به دنبال قطع اینگونه رفتار ها است.

دکتر الیوت عنوان می کند ” اگر فرد از رفتارهای تکراری لذت نبرد ،  CBT می تواند به آنها کمک می کند تا این رفتارها را کاهش دهند. وی پسری را توصیف می کند که چنان آداب و رسوم(رفتار های ریچوال) مفصلی داشت که گذراندن یک وعده غذایی او 3 ساعت طول می کشید و ورود به دفتر کار او 20 دقیقه زمان می برد. پس از درمان با فلوکستین و هالوپریدول ، این رفتارها کاهش یافت و روزانه 6 تا 8 ساعت او آزاد شد تا او بیشتر درگیر فعالیتهای اجتماعی شود و در رفتارهایی که واقعاً از آنها لذت می برد شرکت کند.